دهه اول محرم گذشت آقا، میبینی، چشمان گریان، پاهای برهنه، لباسهای خاکی و خیس و تن خسته.
آقا خدا رو شکر لااقل من مطمئنم در شهر ما کسی این روزها گرسنه نیست. نمیدانم تو جنس غمت چیست که میگویند حسین (ع) جنس غمش فرق میکند؟
گمان میکنم یک قطره شیر همه مادرها از وجود فاطمه(س) است که به خورد همه کودکان داده می شود. خدایی انگار همه کودکان حسینی به دنیا میآیند. که اسمت را میشنوند به سینه می زنند.
این روزها آرایشهای زنان و مردان هم تیره میشود شاید خندهدار باشد اما این هم خود غنیمتی است.
ده ماه دشمن کار میکند دو ماه حسین (ع) دامهای شیطانیشان را برمیچیند.
این روزها بشقابهای روی بام هم شبکههای حسین (ع) را میگیرد. مهم نیست کدام خواننده در کدام شبکه میخواند صدای تبل و سنج میشنود، میدود.
آقا شفاعت کن، مردم ما هر چه باشند و روی پشت بامهایشان هرچه باشد و سر سفرههایشان هر چه باشد اسم پسر فاطمه(س) را که میشنوند مهمان سفرهاش می شوند. و تو چه دل رئوفی داری که همه ما را به خانهات ره میدهی و جنس هیچ کداممان هم برایت فرق نمیکند.
آقا ببخش ما گاهی یادمان میرود صلحهرحم مختص این دو ماه نیست آقا شاید سر سفرهات خوب سیر نمیشویم که تا محرم سال بعد نمکگیر خانهات شویم آخر رویمان نمیشود دست دراز کنیم آن هم سر سفره پسر فاطمه(س) با این همه پرونده سیاه.
آقا سفرهات را که جمع میکنی نگاهمان کن شاید برق نگاهت گرفتارمان کند.
تو نگاه میکنی این را مطمئنم، گاهی خودمان حواسمان نیست نگاه را اشتباه میگیریم. آقا پسگردنی هم زدی مجازی فقط نگذار تا سال بعد چشم انتظار بمانیم.
یادت نرود ما صبر زینب و غیرت عباس را نداریم. درضمن آقا ما گاهی یادمان می رود اگر به جای منتظر ایستادن یک قدم هم ما بر داریم زودتر میرسیم و اگر بدانیم جنس غم حسین (ع) چیست، معادلش هم جواب میدهد برای حسینی ماندن تا سال…
نویسنده: فاطمه احمدپور